در شبی تیره و سرد
تخت حس خواهد کرد
که سبک تر شده است !!
باورش سخت است ...
اما امکانش به همین راحتی است که خواندی ..
کم کم ماه رمضان هم بارش را می بندد و میرود ... !
مثل بقیه ی ماهها ...
دیگر می توانیم سر کار ، به مقدار کافی چایی بخوریم...
می توانیم بساط ناهار و شام رو کما فی سابق به پا کنیم ...
دوباره دست و بالمان برای گناه کردن باز می شود ...
هر چه هم که نباشی ، ماه رمضان برایت یک توفیق اجباری است ...
ماه رمضان غریبی بود ... !
روزهای گرم و بلند شهریور ماه به علاوه تشنگی و گرسنگی ، گاهی آدمها را کلافه می کرد ...
اما زود گذشت ، خیلی زود ، زودتر از حتی وقت هایی که ساعت 5:30 اذان مغرب را می گفتند و آنقدر هوا سرد بود که معنای تشنگی را نمی فهمیدی ...
زود گذشت ، مثل همه این سالهای اخیر ...
این سالها یی که بیشتر می شود اسمشان را ماه گذاشت تا سال ...
پ. ن ) پیشاپیش عیدتان مبارک